نام حلوائی است که از میده و شکر بشکل ساق آدمی می سازند و میپزند بغایت لطیف میباشد. (شرفنامۀ منیری). ساق عروس. قسمی از نان بشکل ساق که جوف آن را پر از قند میسازند و در روغن بریان میکنند بعد در آن پسته داخل مینمایند. (مجموعۀمترادفات ص 206) (آنندراج از بهارعجم) : دست در ساق عروسان چو زنی صد زنهار که من سوخته را نیز به خاطر میدار. بسحاق اطعمه. هرکه در عمر نخورده تن تنها نان را بشمرد ساق عروسان قدم مهمان را. میرزا عبداﷲ قبول (از آنندراج) (بهارعجم). خایۀ مرغی است کافی مفلسان را گر کند خواجه از ساق عروسان چاره ضعف باه را. راضی (از آنندراج) (بهار عجم). رجوع به مادۀ قبل شود
نام حلوائی است که از میده و شکر بشکل ساق آدمی می سازند و میپزند بغایت لطیف میباشد. (شرفنامۀ منیری). ساق عروس. قسمی از نان بشکل ساق که جوف آن را پر از قند میسازند و در روغن بریان میکنند بعد در آن پسته داخل مینمایند. (مجموعۀمترادفات ص 206) (آنندراج از بهارعجم) : دست در ساق عروسان چو زنی صد زنهار که من سوخته را نیز به خاطر میدار. بسحاق اطعمه. هرکه در عمر نخورده تن تنها نان را بشمرد ساق عروسان قدم مهمان را. میرزا عبداﷲ قبول (از آنندراج) (بهارعجم). خایۀ مرغی است کافی مفلسان را گر کند خواجه از ساق عروسان چاره ضعف باه را. راضی (از آنندراج) (بهار عجم). رجوع به مادۀ قبل شود
نوعی از شیرینی ولایت از چهار شربت. (غیاث اللغات). ساق عروسان. (آنندراج از بهارعجم) : کند از ذوق دست خود را بوس دست هرکس رسد به ساق عروس. محمد قلی سلیم (از بهار عجم) (آنندراج). رجوع به ساق عروسان شود
نوعی از شیرینی ولایت از چهار شربت. (غیاث اللغات). ساق عروسان. (آنندراج از بهارعجم) : کند از ذوق دست خود را بوس دست هرکس رسد به ساق عروس. محمد قلی سلیم (از بهار عجم) (آنندراج). رجوع به ساق عروسان شود
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد واقع در 34هزارگزی باختری مشهد، و2هزارگزی جنوب راه شوسۀ مشهد به قوچان. جلگه، و هوایش معتدل، و آبش از قنات، و محصولش غلات است، و 248 تن سکنه دارد که به زراعت و مالداری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد واقع در 34هزارگزی باختری مشهد، و2هزارگزی جنوب راه شوسۀ مشهد به قوچان. جلگه، و هوایش معتدل، و آبش از قنات، و محصولش غلات است، و 248 تن سکنه دارد که به زراعت و مالداری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)